بلاگفا
دیشب بعد از مدت‌ها به سایت بلاگفا سر زدم، سایتی که یک زمانی بخش بزرگی از زندگی مجازی ما را به خود اختصاص داده بود و دوران لذت‌بخشی را برای من یکی رقم زده است.
اولین بار که قصد داشتم یک وبلاگ گروهی درست کنم، سال 83 بود، با علی حلاج هم اتاقی بودم و در خانه‌ای با پلاک 13 زندگی می‌کردیم، برای همین اسم وبلاگ را گذاشتم پلاک سیزده و برای یک سال در آن مطلب نوشتیم. اثاث‌کشی ما به پلاک 54 در سال بعد از آن، باعث شد، وبلاگ جدیدی درست کنیم با نام وبلونه که خاطرات و عکس‌ها زندگی دانشجویی را در آن قرار می‌دادیم، این بار من و علی و احسان و محسن بودیم، به همراه همراهان همیشگی وبلونه، یعنی ثمین و حامد احدی عزیز.این وبلاگ حدود ده یازده سالی فعالیت کرد و حتی بعد از دوران دانشجویی چند نفر از همکلاسی‌های دانشگاه هم در تولید محتوای آن مشارکت کردند که کار جمعی خیلی خوبی بود. آذر 89 هم وبلاگ 2400 را راه انداختم که یادداشت‌های شخصی خودم بود و نامش برای کانال تلگرامم به ارث رسید.
دیشب به پیام‌های دوستانم در وبلاگ نگاه می‌کردم و دلم برای آدم‌هایی تنگ شد که زمانی خواننده‌ی وبلاگم بودند و نظراتش را از من دریغ نمی‌کردند، بعضی از این دوستان مثل من در بلاگفا فعالیت می‌کردند و وبلاگ داشتند، یک شبکه اجتماعی با ساز و کار خاص خودش.
یادداشت امروزم، علاوه بر یادآوری خاطرات آن وقت‌ها، ادای احترام به دوستانی است که همواره همراهم بوده‌اند و به من قوت قلب داده‌اند، برای فکر کردن، حرف زدن و نوشتن. کارهایی که بخشی از هویت من را تشکیل می‌دهد.
با تشکر